از ناهماهنگی متنفرم !!!!
یکی واسه من توضیح بده اینجا چه خبره؟
وقتی یه وبلاگ برای بررسی معرفی می شه باید یکی یکی به اعضا سر بزنم و ازشون خواهش کنم که نقد خودشون رو بنویسند
درصورتی که من توقع داشتم اعضای این وبلاگ خودشون رو مسئول بدونند در قبال وظیفه ای که به عهده گرفتند نه اینکه بعد از بارها خواهش من برای پست بیان و تازه بعد از اینکه من بحث رو بستم تازه یادشون بیاد نقد بنویسند !
باور کنید از روزی که این وضع رو تو وبلاگ دیدم و نتیجه ی تلاشم رو بر باد دیدم کلآ نا امید شدم و دستم نمی رفت واسه پست جدید
اعضای محترم!
هر وبلاگ ازین به بعد فقط یک هفته مورد بحث قرار می گیره اگه همت و مسئولیت پذیری اینو دارید که هفته ای یه بار به موقع فعالیت کنید بمونید و ثابت کنید می شه یه کار تیمی فوق العاده کرد اگه نمیتونید خواهشم اینه که جدا شین
بنظر من اینکار شبیه هر چیزی شده غیر از کار تیمی!!!
فعلا از ادامه دادن این راه اونم با این همراه ها دلسرد شدم
حیفه این ایده ست که اینطوری خراب شه
موندنی هاش مردونه بمونن نیمه راهاش محترمانه برن
عضو گیری جدید خواهیم داشت
این ایده اعضایی می خواد که هر کدوم به نوعی مدیرش باشند نه اعضایی که مهمانند و بس!!!
حد اکثر اعضا ۱۰ نفر خواهد بود
و در انتخاب اعضا دقت بیشتری خواهیم کرد
عضوگیری توسط خود من و علی عزیزی خواهد بود
دوستانی که مایل به همکاری فعال هستند ایمیل و وبلاگ خودشون رو در قسمت نظرات بذارن
ادامه ی کار این وبلاگ وقتی خواهد بود که تکلیف مشخص بشه
این ایده باید درست اجرا شه
لطفآ تا اطلاع ثانوی پستی ارائه ندید و اگه حرفی دارید در قسمت نظرات بنویسید.
با تشکر از اون تعداد محدودی که واقعآ عضو هستند نه مهمون!!!
نقد، به زبان ساده ارزیابی و داوری است، آیا میتوانیم بگوییم خوش آمدن یک جور نقد کردن است؟ وقتی من میگویم از چیزی خوشم میآید، دربارهش قضاوت انجام میدهم و نتیجه را به صورت یک حس میگویم. چرا نظر بسیاری افراد نقد حساب نمیشود؟
یک نقد قوی باید چند عامل را داشته باشد:
1- رویکرد و معیار مشخصی داشته باشد.
2- بتواند سوژه را در گروهی طبقهبندی کند.
3- عناصر تشکیل دهندهی سوژه را تشخیص دهد و بتواند ارزیابیشان کند.
4- ارتباط بین عناصر تشکیل دهنده را در بررسی و ارزیابی کند.
رویکرد منتقد بر مبنای جهتگیری فکری خودش، علائق و سلائقش به وجود میآید. به عنوان مثال من میخواهم جنایت و مکافات را بر مبنای اجتماعی که داستایوسکی در آن زندگی میکرد و تاثیری که بر وی گذاشته نقد کنم و یا شخصیت راسکولنیکوف را از دید روانشناختی تحلیل و ارزیابی کنم. فرد دیگری میخواهد بسامد و توالی اتفاقها را در این رمان مورد بررسی قرار دهد. هرکدام از این رویکردها و یا مجموعهای از چند رویکرد میتواند دستمایهی نقد قرار بگیرد.
شاید هیچ دستاورد فکری در غرب به اندازهی طبقهبندی در گسترش دانش و تکنولوژی تاثیر نداشته، کاری که یک ذهن ایرانی به سختی میتواند انجام دهد. طبقهبندی تنها جای دادن یک پدیده در گروهی مشخص نیست، بلکه چگونه گروههایی برای طبقهبندی تشکیل دادن است تا به بهترین شکل توصیف کنندهی خصوصیات پدیدههایی که قرار است ارزیابی شوند، باشد.
به عنوان مثال اتمها را میتوان بر اساس ظرفیت واکنششان طبقهبندی کرد ولی این تنها یک بعد از ویژگیهای اتم است. جدول تناوبی مندلیف به گونهیی اتمها را طبقهبندی کرده که در ردیفهای افقی و عمودی، خواص به صورت تناوبی تکرار میشوند. بررسی اتمها با جدول مندلیف بسیار راحتتر است.
جانوران را میتوان بر اساس جثه طبقه بندی نمود ولی چه ویژگی مشترکی بین جثه میتوان در یک گروه پیدا کرد؟
معیار طبقهبندی کاملاٌ دلخواه است ولی قدرت طبقهبندی در تبیین ویژگیهای پدیده، باعث ارزشمند شدن خود معیار هم میشود. بد نیست به طبقهبندیهایی که در روز انجام میدهیم و یا برامان انجام میدهند فکر کنیم و ببینیم چقدر میتوانند تبیینگر باشند.
در دو مورد بعد، رویکرد عامل تاثیرگذار است، ممکن است فرد به گونهای به متن نگاه کند که عناصر دریافتی توسط او با فردی دیگر متفاوت باشد.
دو عامل اول استخوانبندی نقد را تشکیل میدهند و دو عامل دیگر سیستم حرکتی را.
میخواستم مطلبی مفصل بنویسم به صورت سریال که سیر تکامل اندیشه در غرب را بیان کنم و با اندیشه در ایران مقایسه کنم اما وقت نیست. از آقای عزیزی هم تشکر میکنم که مطلب مفیدی گذاشتند. با این همه چیزی که ما احتیاج داریم تغییر نظام فکریست که منجر به تغییر عادات میشود. احتمالاً در وبلاگ خودم مقالهی دکارت را میگذارم دربارهی فلسفهی اولی و بررسی میکنم و به تفاوتهایی که بین ما و غرب وجود دارد اشاره میکنم. باید از اول شروع کرد. نقد پیآمد اندیشه است و زمانی که ما سیستم درست فکری نداریم، قدرت نقد هم نخواهیم داشت.
نکتهیی را باید یادآوری کنم که طبقهبندی یک اثر در مقایسه با آثار دیگر است و در آخرین مرحله قرار میگیرد. یعنی باید عناصر تشکیل دهنده و ارتباط میان عناصر ارزیابی شود و در نهایت با پدیدههای مشابه مقایسه کنیم. نه این که اول در گروهی جا بدهیم و بعد که دیدیم یک سری عناصر جور در نمیآید، شروع به تفسیر و توجیه کنیم.
وقت... وقت... نیست.
سلام دوستان
من علی عزیزی متولد ۱۳۶۳ و فارغ التحصیل کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه یزد هستم.بدلیل اینکه یکی از بازدیدکنندگان گفته بودند که با گذشت چند ماه از آغاز بکار این وبلاگ چرا این مطلب حالا پست شده باید بگم که من تازه به جمع نویسندگان این وبلاگ اضافه شدم و مطلب اولم همینی هست که میبینید....همین....
نقادانه بیندیش...
در دنیای متلاطم و پر از چالش امروز که حق و باطل، درست و غلط ، حقیقت و دروغ سخت به هم آمیختهاند، داشتن حس مهارت تشخیص آنها از یکدیگر رمز موفقیت در زندگی است، ذهن نقاد هر چیزی را به راحتی نمیپذیرد و یا رد نمیکند بلکه ابتدا در مورد آن موضوع سوال و استدلال میکند، سپس میپذیرد یا رد میکند.
داشتن تفکر نقادانه به ما کمک میکند تا هنگام تصمیمگیری، مسئله را از جوانب مختلف، خوب بررسی و نقد کنیم، زیرا تفکر نقادانه بر پایهی پرسیدن، کسب اطلاعات و استدلال قرار دارد و از تعصب و خودرأیی به دور میباشد.
کسانی که فریب دیگران را میخورند، یا به راحتی جذب گروهها و افراد و مواد مخدر میشوند، یاد نگرفتهاند که سوال کنند و به عاقبت کار فکر کنند، برای مثال یک نوجوان دارای تفکرنقاد هنگام دعوت از او به جایی و یا مجلسی میپرسد:کی؟ کجا؟ با چه کسی؟ چرا؟ چه مدت؟
تفکر نقاد یکی از مهارتهای زندگی است که خود زمینهساز مهارت تصمیمگیری و حل مسئله است، به یاد داشته باشیم که تفکر نقاد با انتقاد فرق دارد، چرا که هدف از انتقاد، ایراد گرفتن است ولی تفکر نقاد، نقد و بررسی همهی جوانب، نقاط مثبت و منفی موضوع و مقایسهی آنها با یکدیگر است، برای این که بتوانیم تصمیمی درستتر و منطقیتر بگیریم.
اگر هر کس با تفکر در خود، بتواند به نقد و بررسی و کنکاش مسایل پیش آمدهاش بپردازد، در مییابد که کلید گشایش هر قفلی و مشکلی نزد خود اوست و بیجهت آن را در نزد دیگران میجوید.
اصول تفکر نقادانه
1- پرسشگری: پرسیدن سوالات مناسب از خود و دیگران برای فهمیدن دقیقتر مطلب یا مسئله مطرح شده.
2- اطلاعات: جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف دربارهی مطلب یا مسئله مطرح شده.
3- ارزیابی: بررسی و ارزیابی اطلاعات جمعآوری شده دربارهی مطلب یا مسئله ی مطرح شده و ارزش گذاری آنها.
4- نتیجهگیری: در نظر گرفتن و انتخاب بهترین و صحیحترین مفهوم یا راه حل برای مطلب یا مسئله مطرح شده.
ویژگیهای افرادی که دارای تفکر نقادانه هستند
1- روحیهی پرسشگری دارند.
2- خود نقد پذیرند.
3- داوری و قضاوت آنها به دور از تعصب و لجبازی است.
4- هر چیزی را به سادگی و بدون تفکر، نه میپذیرند و نه رد میکنند.
5- از منابع مختلف اطلاعات مناسب و دقیقی دربارهی موضوع مورد نقد، به دست میآورند.
6- نسبت به مسایل دید وسیع و دقیقی دارند.
7- به جنبههای مثبت و منفی مسئله توجه داشته و یکسونگر نیستند.
8- قدرت تجزیه و تحلیل و استنتاج موضوعات مختلف را دارند.
9- با ذهن باز و متفکرانه نسبت به مسایل اظهارنظر میکنند.
10- معمولاً قدرت تشخیص درست از نادرست را دارند.
11- گویندهای متفکر و منطقی و شنوندهای فعال هستند.
12- در حین این که کل موضوع را در نظر میگیرند، به جزئیات نیز توجه میکنند.
13- به این مسئله واقفند که ممکن است حرف یا راه حل دیگران یا خودشان همیشه درست نباشد.
14- چون به عاقبت کار میاندیشند، معمولاً فریب وعدههای دیگران را نمیخورند.
15- معمولاً به راحتی جذب گروهها و افراد نمیشوند.
راهکارهای پرورش تفکر نقادانه:
1- نسبت به پدیدههای اطرافمان، حساسیت و دقت بیشتری داشته باشیم.
2- دیدهها، شنیدهها و مطالعهی خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و به سادگی آنها را نپذیریم و رد نکنیم.
3- درباره ی هر موضوعی با سوالات مناسب و مرتبط ، اطلاعات بیشتری به دست آوریم.
4- مسایل، معمولاً راهحلهای متفاوتی دارند، تحمیل راه حل خود، یا تحمل راه حل دیگران به عنوان یک راه حل قطعی، منطقی به نظر نمیآید.
5- دربارهی مسایل پیش آمده، فکر کنیم و دچار احساسات و هیچانهای شدید و کاذب نشویم و از قضاوت عجولانه، تعصب و خودرایی دربارهی موضوعات مورد بحث اکیداً بپرهیزیم.
6- قبل از پاسخگوی به مسایل، فکر کرده سپس تصمیمگیری و عمل نماییم.
7- مشوق خوبی برای مسئولانه فکر کردن خود و دیگران به خصوص کودکان باشیم.
8- از عقاید و نظرات خود دفاع معقولانه و منطقی کرده و زود تسلیم نشویم.
9- به دیگران اجازهی بحث و اظهارنظر دربارهی موضوعات مختلف را بدهیم.
10- جلسات گفتگو دربارهی مسایل اجتماعی و یا روزمره در خانواده و مدرسه ترتیب داده و همه را به شرکت فعالانه در این جلسات تشویق کنیم.
11- برای رشد تفکر نقادانه در کودکان و نوجوانان مطالعه ی زندگینامه ی افراد نقاد مفید و موثر میباشد.
12- فرآیند تفکر کودکان و نوجوانان را بررسی و ارزیابی کنیم و در صورت نیاز از راهنمایی آنان دریغ نورزیم.
13- به هر سوالی به راحتی پاسخ نگوییم بلکه با سوال کردن مناسب، مخاطب را در رسیدن به پاسخ کمک نماییم.
14- در جلسات بحث و تبادل افکار از برچسب زدن، دستوردادن، سرزنش، نصیحت، قضاوت و مسخره کردن فکر دیگران اکیداً پرهیز نماییم.
15- با برقراری امنیت و آرامش روانی و عاطفی و احترام به عقاید و نظرات کودکان و نوجوانان آنان را به شرکت در بحث و بیان اظهار نظر ترغیب و تشویق نماییم.
16- با طرح سوالات مناسب دربارهی موضوعات مختلف در خانه و مدرسه نظرات دیگران را جویا شده و آنها را نیز در بحث و گفتگو شرکت دهیم.
17- با دقت و حوصله به نظرات دیگران در خانه و مدرسه گوش کنیم تا بتوانیم با سوالات مناسب آنها را برای نتیجهگیری صحیحتر راهنمایی کنیم.
18- در صورت عدم مشارکت دیگران در بحث، شاید آنها موضوع را درک نکردهاند، بیشتر توضیح دهیم تا بتوانند حضور فعالتری داشته باشند.
19- در مقابل سوالی که از ما میکنند، پاسخ از قبل تعیین شدهای نداشته باشیم، تا بهتر بتوانیم به نقد و بررسی ، تجزیه و تحلیل موضوع بپردازیم.
سلام.
فرزاد هستم.از امروز عضو این وبلاگ قشنگ شدم....امیدوارم بتونم در جهت اهداف این وبلاگ و دوستان کوتاه و موثر باشم.
.The Ancestor to Every Action Is a Thought
به نام یگانه آفریننده عالمیان.
خداوندا , به من توانی عطا فرما تا آنچه را که می توانم , تغییر دهم
و شهامتی عطا فرما تا آنچه را که نمی توانم تغییر دهم , بپذیرم
و خردی که تفاوت بین این دو را درک نمایم .
من محمد هستم
عضو جدید این تیم دوست داشتنی
امید وارم نقش پر رنگی در این وب داشته باشم به امید روزی که نام این گروه نقل هر مجلسی باشه
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ...
راست ش حسابی درگیر سمینار بودم و بعد از این هم باید منظم بروم شرکت و جزوه ی درسی استادم را براش تنظیم کنم و دوره ی کتاب خوانی فشرده برای این مدت کم کتاب خواندن م گذاشته م. دوست دارم ادامه بدهم و سعی م را هم می کنم. تا ببینیم چه می شود.
در مورد نظر آدمک باران من هم موافقم. می شود وبلاگ های با سابقه تر را چند بار نقد کرد و حتی کم سابقه ها را. به نظر من اگر تعداد محدودی وبلاگ نقد بشود و مستمر به تر است تا یک وبلاگ نقد بشود و نخود نخود هر کس برود خانه ی خود. این طوری بازدیدکنندگان به فکر می افتند که خودشان هم بر طبق وسع و توانایی شان چنین جمع هایی را تشکیل بدهند. آن وقت جمع ها به عنوان موتور به هم کمک می کنند و هر کدام چند وبلاگ را تحت پوشش قرار می دهند. باز نظر من روی عمیق تر بررسی کردن وبلاگ ها و سرسری نگذشتن از آن است. محدود کردن به زمان سه روز باعث هول هولکی نقد کردن می شود و ممکن است مثل من که سه روز نیامدم کس دیگری هم سه روز نیاید.
نکته ی دیگر این که باید اعضای اصلی وقت منظم بگذارند. چون نظم عامل اصلی موفقیت این نوع وبلاگ ها ست و خودم هم نمی توانم تضمینی سر منظم بودن بدهم.
در ضمن به ترین راه جذب عضو نوشته های وبلاگ است. فعلاْ حرف خاصی به نظرم نمی رسد.
معمولآ دقدقه های شروع دانشگاه آدم و از برنامه های دیگه میندازه
واسه همین خیلی وقته نتونستم سر بزنم
اما روند کار ما همچنان ادامه داره
عضو گیری با شرایطی که تو پست های قبل بهش اشاره شد
و معرفی وبلاگ مورد بحث هر شنبه و سه شنبه.
مورد بعدی که بد نیس ذکر بشه اینه که ما اینجا هیچ کدوم
پست شخصی ارائه ندادیم و نخواهیم داد
و یادداشنی که آقای سام نوشتند رو بیشتر به حساب
معرفی ایشون به عنوان عضو جدید می ذاریم
اینجا فقط پست های مربوط به موضوع خواهیم داشت
و فقط جمعه هاست که ما متفرقه می نویسیم.
فردا ٬ سه شنبه وبلاگی معرفی خواهد شد
و از همه ی دوستان دعوت می کنم که نظرات خودشون رو راجع به
وبلاگ مورد بحث ٬ از سه شنبه تا جمعه ٬ برای ما بنویسند
روال کار این بوده که آخرین روز بررسی هر وبلاگ
گزیده ای از نظرات رو با قید وبلاگ نویسنده به عنوان یک پست ارائه میدیم.
اعضای محترم هم یادشون نره !
همین ! موفق باشید.
زمانی که برای بررسی وبلاگ ژوکر در نظر گرفته بودیم امروز تموم شد
ممنون از دوستانی که نظر داده بودند و در بحث شرکت کرده بودند.
و با تشکر از اعضای تیم نقد و بررسی که با دقت بسیار این وبلاگ رو مورد
نقد قرار دادند.
به نظر من به عنوان اولین بررسی و برای شروع کار خوب بود
و قطعآ بهتر هم می شه.
بازدید کننده ی گرامی :
چنانچه با نقد و بررسی آشنایی داری و به این کار تیمی علاقمند شدی
اگه می تونی فعال باشی خوشحال می شیم به عنوان یه عضو
در این وبلاگ فعالیت کنی. کافیه ایمیل و وبلاگ خودت رو برای ما بذاری.
فردا وبلاگ بعدی برای نقد و بررسی معرفی می شه
برنامه ی امروز :
اگه پیشنهادی دارین یا مایلید وبلاگتون مورد بررسی قرار بگیره
یا راجع به هر موضوع دیگه ای مطلبی دارین می تونین ارائه بدید.
آقای ایمان و نوید : اگه می تونید جمع بندی راجع به وبلاگ
بررسی شده داشته باشین ٬ حتمآ پستی برای این موضوع ارائه بدید.
با تشکر از همکاری و توجهتون
1. اول نمیدانستم این وبلاگ قرار است چه کار بکند و اعضا چه نقشی در آن داشته باشند. به همین دلیل حتی وبلاگ را به دوستهام معرفی نکردم چون نمیدانستم به کدام سمت میرود. اما حالا اوضاع بهتر است. درک روشنتری دارم ولی تیم نقدی نمیبینم، برای این که کسی غیر من و ایمان نقد ننوشته. به هر حال به دلیل خوشبینی وجودی، من ادامه میدهم و امیدوارم روز به روز بهتر بشود.
2. دربارهی بند اول باید بگویم که یک طبقهبندی کلی همانطور که اول نقد وبلاگ تنها ژوکر انجام دادم مدنظرم است. یعنی بیاییم و کارکرد کلی وبلاگها را طبقهبندی کنیم و ویژگیهای هر طبقه را مشخص کنیم، نه این که باعث بشود هر وبلاگی که در آن طبقه قرار میگیرد منحصر به همان خصوصیات باشد، بلکه یک دورنمای اولیه و جهتگیری به وجود میآید که وجوه اشتراک و تفاوت را نشان داده و ارزیابی بهتر صورت میگیرد.
3. در مورد اسلوب نقد نوشتن نمیشود نظر کلی داد زیرا نوشتن نقد خودش نوعی هنر است اما میتوان دو بحث اصلی را در مورد متن در آن گنجاند: محتوا و ساختار. منظور من کل وبلاگ نیست بلکه نگاهی به رئوس مطالب نویسنده است و ارزیابیشان. بهترین و ضعیفترین متنها را بررسی کردن و دلایل قدرت و ضعفشان را گفتن. میتوان روند را هم با توجه به زمان نوشتهها بررسی کرد و صعود یا نزول نوشتهها را متذکر شد.
4. محتوا را نمیتوان نقد کرد، هر چند که در ایران محتوا را هم نقد میکنند. میتوان تنها سلیقه را مطرح کرد. نقد در ساختار و رابطهی آن با محتوا اتفاق میافتد. مثلاً وبلاگی عاشقانه، محتواش عشق است. چیزی که من را در این وبلاگها اذیت میکند و میتوانم براش دلیل بیاورم و نقدش کنم، نوع بیان محتواست که همان فرم است. و گرنه نوشتهها، شعرها و داستانهای زیادیست که عاشقانهند و خواندنشان را دوست دارم.
دلیل این که میگویم سلیقه را باید مطرح کرد، این است که فرد سلیقهش را به اسم نقد به دیگری تحمیل نکند و اعتبار اضافی به آن ندهد. مثلاً من از وبلاگهای با موضوع x خوشم نمیآید. اگر این را نگویم و بخواهم نقد کنم، تاثیری نمیگذارد ولی اگر اول جهتگیری و سلیقهم را بگویم نویسندهی وبلاگ میداند که از چه زاویهیی حرف میزنم و راحتتر میپذیرد.
5. متاسفانه در ایران محتوا را نقد میکنند و نقد ساختاری کاملاً سلیقهیی است. فرد با داشتههای ذهنی خودش که انعطافناپذیرند، تنها چیزهایی که آموخته و خوانده را درست میداند، دربارهی فرم جدید نظر میدهد. به عنوان مثال در نقاشی و معماری، همیشه منتقدین آثار هنرمندان زمان خود را تحقیر کردهند. (گوتیک به معنی اثری منسوب به گوتها قومی در شمال آلمان است که به بربریت شهرت داشتند.) یا نقاشی امپرسیونیستی مخالفان بسیاری داشت. در ادبیات هم نوشتههای بارتلمی و براتیگان واکنشهای شدیدی را برانگیخت که همه ناشی از تمایل به حفظ ساختارهای ذهنی منتقدان بود. اما اگر منتقدی بتواند درک درستی از تحولات موضوع مورد نقد داشته باشد و در همان جریان آن را بسنجد، میتواند آینده را هم در نظر بگیرد و اثر فوق را در زمان آینده مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و بگوید آیا فرزند خلف آثار ماقبل هست و یا اینکه نوعی انحراف به شمار میرود. در مورد چگونگی این تشخیص بحثهای مفصل و مناقشهانگیزی انجام میشود.
6. در مورد امتیاز دادن به وبلاگها باید معیار مشخص یا گفته شدهیی باشد که معیار نمره مشخص شود.
چیز بیشتری به ذهنم نمیرسد.